اعداد 2 و 3 و 4 و 5 را طوری داخل دایره ها قرار دهید که در هر هشت ردیف، مجموع اعداد 14 شود . توجه کنید که هر عدد در هر ردیف فقط یکبار تکرار می شود
پس از تلاش ...جواب را در ادامه ببینید
از جمع من تا ضرب تو راهی به جز تفریق نیست
دلخوش به مجذورم نکن اینجا مگر تقسیم نیست
به رادیکال عشق بیا تا بشکند توان من
چیزی نچرخد بهتر است سینوس من – آلفای تو
وای دو اگر عاشق شود بی پرده ایکس دو میشود
چیزی شبیه معجزه با جذر ممکن میشود
گر ایکس داری در سوال جایی برای ترس نیست
در انتهای مسئله دیگر مجال بحث نیست
همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمیتوان آنها را دوباره بازگرداند :
1. سنگ ........ پس از رها کردن!
2. سخن ............ . پس از گفتن!
3. موقعیت ... پس از پایان یافتن!
4. و زمان ........ پس از گذشتن!
نحوه پیدا کردن تعداد مقسوم علیه های یک عدد با استفاده از تجزیه ی اعداد به حاصل ضرب عوامل اول" از جمله روابطی هست که معمولا در کتب مختلف ویژه مقطع راهنمایی بدون کمترین توضیحی بیان شده است.به همین جهت مناسب دیدم با ذکر چند مثال "در راستای یافتن رابط ه مورد نظر توسط خود دانش آموزان "تا حدودی به توضیح مطلب پرداخته شود.
ادامه مطلب ...
*به نام فراتر از هر چه بی نهایت*
آقای من :تو در نهایتی خواهی آمد که حد تابع دنیا
نیست.تو در کنجی از جغرافیای زمین طلوع خواهی کرد که جواب نهایی تمام معادلات زمین
است.
آقای من : بیا که اوضاع معکوس شده است.منحنی ارزشها
نزولی اکید است.نمودار حرکت ما انسانها پر از اکسترمم شده است.
سرور من : روز هفتم هفته که دلم مشتق شده است،اشتیاق
دیدار تو را با دعای ندبه در هم می آمیزم و با توبه زمزمه می نشینم.زمزمه ای که
واحدهای آن کم است ولی تو آن را می شنوی.
آقا جان: تمام سوالات ذهنم را به صورت دستگاه های چند معادله و چند مجهولی در آورده ام و برای جوابهای آن راهی جز مبهم بودن نیافته ام.
هر چه به مشتاقان و منتظران تو می نگرم در معادله زندگی هیچ کدام در دنیای حقیقی ریشه ای ندارند مگر در دنیای مختلط فریب و دروغ.
سرور خوبم: با خود عهدمی بندم ،مهر و محبت تو را با نوشتن نام زیبایت بر مقدمه تمام ترسیم شده تدریسم تقسیم کنم و هزار بار بر این سطر نام تو را در ذکر تمام خوبیهایت ضرب کنم و با دل منتظرم جمع ببندم.
مولای من: سری به سریها و دنباله های منتظرانت بزنیم که سیگمای تمام آنها به ٣١٣ تن می رسد ،چه فاجعه ای است این دنیا ،مگر اوضاع قرینه شود یا محور زندگیها انتقال یابد تا زمینه آمدنت در مختصات دنیا فراهم شود.زمانی که با خود می اندیشم که کدام رابطه و ضابطه باعث خواهد شد بین من و شما زوج مرتب شکل گیرد دیدم و درک کردم که به راستی شرط برقراری این است که اگر مولفه ی اول یکرنگ و صمیمی بود مولفه دوم هم یکرنگ و صمیمی باشد.
اینجا وقتی دلم می گیرد انتظار تو را مدلسازی می کنم .تمام ابعاد ایمانم را در حکم ذره می بینم و آنچه به من آرامش می دهد این است که به هندسه عبادت روی آورم و در مستطیل سجاده سر بر دایره مهر تو گذارم و از خدای تو مهرت را طلب کنم.
باور کن در کلاس درسم بارها گفته ام ،دانش آموز عزیز در فضای نمونه ی زندگی انسانها پیشامدی بنویسید که تعداد منتظران شما رقم بزند .به امید آنکه در بررسی احتمال ظهورت عددی نزدیک به یک ببینم.بارها گفته ام همنهشتی انسان و ایمان وقتی برقرار است که ایمان بین تمام انسانها برقرارباشد و باقیمانده ربا و کذب نیاورد.
اما…. میدانم و خوب میدانم،
تو روزی خواهی آمد که تصاعد خوبیها برقرار باشد،
که ارتفاع عدالت بر قاعده دنیا قابل ترسیم باشد،
که مساحت دنیا فضای پیوسته خوبیها باشد،
که از جمکران تا وادی سهله خط مستقیم عشق باشد،
که انتظار و اشتیاق تنها مجهول مساله انسانها باشد.
*به امید طلوع آقا در بیکران دنیا*
از جمع من تا ضرب تو راهی به جز تفریق نیست
دلخوش به مجذورم نکن اینجا مگر تقسیم نیست
به رادیکال عشق بیا تا بشکند توان من
چیزی نچرخد بهتر است سینوس من – آلفای تو
وای دو اگر عاشق شود بی پرده ایکس دو میشود
چیزی شبیه معجزه با جذر ممکن میشود
گر ایکس داری در سوال جایی برای ترس نیست
در انتهای مسئله دیگر مجال بحث نیست
روزی یک معلم ریاضی، برای این که شاگردانش را تا آخر جلسه ساکت کند، مسأله ای به آن ها داد که مدت زیادی طول بکشد. معلم ریاضی از دانش آموزان خواست که 1 تا 100 را با هم جمع کنند. بعد از چند دقیقه یکی از دانش آموزان دستش را بالا برد، او جواب درست را به دست آورده بود. آن دانش آموز فهمیده بود که مجموع هر جفت از اعداد 1 و 100 ، 2 و 99، 3 و 98 ،... 101 است، پس نصف تعداد اعداد یعنی 50 را در 101 ضرب کرده بود و جواب را به دست آورده بود. آن دانش آموز، کارل فردریش گاوس نام داشت.
طبیعت عنصر تقارن را عنوان نشانه زیبایی به هنرمند تلقین میکند و سپس ریاضیدان با کشف قانونمندیهای تقارن به مفاهیم شبه تقارن , تقارن لغزنده میرسد و کوبیسم را به هنرمند (نقاش ، شاعر یا موسیقیدان) تلقین میکند. نغمهها و آواهای موجود در طبیعت الهام دهنده ترانههای هنرمندان بوده و ریاضیدانان با کشف قانونهای ریاضی حاکم بر این نغمهها و تلاش در جهت تغییر و ترکیب آنها گونههای بسیار متفاوت و دل انگیزی در موسیقی آفریدهاند. هر زمان که محاسبه درست ریاضی در نوشتههای ادبی رعایت شده، آثار جالب و ماندگار و نزدیک به واقعیت و قابل قبول برای مخاطب خلق شده است. یکی از نمونههای این مساله رعایت توجه صحیح آندره یه ویچ در افسانه ثروتمند فقیر به محاسبات ریاضی در داستان خود میباشد (البته بدون وارد کردن محاسبات عددی) که آن را به اثری ماندگار و قابل پذیرش تبدیل کرده است. ترسیمهای هندسی و نسبت زرین کمک شایانی به هنرمندان معمار و برج ساز و … میکند.زیبایی ریاضیات در کجاست؟در واقع تمامی عرصه ریاضیات سرشار از زیبایی و هنر است. زیبایی ریاضیات را می توان در شیوه بیان موضوع ، در طرز نوشتن و ارایه آن در استدلالهای منطقی آن ، در رابطه آن با زندگی و واقعیت ، در سرگذشت پیدایش و تکامل آن و در خود موضوع ریاضیات مشاهده کرد. یکی از راههای شناخت زیباییهای ریاضیات (بخصوص هندسه) آگاهی بر نحوه پیشرفت و تکامل است. جنبه دیگری از زیبایی ریاضیات این است که با همه انتزاعی بودن خود ، بر همه دانشها حکومت میکند و جز قانونهای آن ، همچون ابزاری نیرومند دانشهای طبیعی و اجتماعی را صیقل میدهد، به پیش میبرد، تفسیر میکند و در خدمت انسان قرار میدهد.